منو این همه خوشبختی محاله محاله =/
خابگامون بازه ...
اوارم خودتونید =/ 😋😝😝😝😝
میگ تو نمیفهمی ..
بعد این همه مدت هنوز نتونستی کسی ک من عنقد دوسش دارمو بشناسی ..
هنوز نتونستی بفهمی چجور ادمی هستی ...
تو همونی ک ...
.
.
.
.
و ۱ ساعت تمام داشت برام حرف میزد و من لذت میبردم از شنیدن صداش ...
هیچوقت فک نمیکردم رو رفتارا و حرفای من عنقد دقیق باشه ...
ک عنقد عجیب تمام کارایی ک کردمو یادش بمونه .. چیزایی ک من حتی موقع انجام دادنشون بهش فک نمیکردم
چقد حسرت خوردم برا اینکه صداشو ضبط نکردم ...
حس خوبیه ادم حس کنه خودشو دوس داره نه ؟؟
بعضی روزا آرزو میکنم میتونستم تو زندگی به عقب برگردم نه واسه اینکه چیزیو تغییر بدم، به خاطر اینکه یه چیزاییو دوبار حس کنم
مثه همین چن دقیقه پیش ک داشتم باهاش حرف میزدم .. کاش میتونستم دوبارع تمام اون حرفا رو بشنوم ...
مثه اون شب اخری ک حتی یه لحظه هم اجازه نداد از کنارش تکون بخورم ...
مثه تمام اون یه هفته ای ک هر لحظه شو باهم بودیم ...
با اون میخابیدم و صبحش با صدای اون بیدار میشدم ...
مثه تمام اون لحظه هابه قشنگی ک کنارش داشتم :)
همونقدر شیرین .. همونقدر دوس داشتنی :)
بهم میگی تحمل کن، درست میشه.
درست شدن تا یه جایی ارزش داره، تا یه جایی لبخند رضایت رو لبت میاره.
از یه جایی به بعد حتی اگه همه چیز درست بشه هم ارزشی نداره تو رو خوشحال نمیکنه ، تو رو راضی نمیکنه.
چیزی که تو ٥ سالگی تو ویترین مغازه دیدی و خواستی وقتی ٢٠ سالگی بهت بدن دیگه خوشحالت نمیکنه،
غذایی که یکشنبه هوس کردی وقتی جمعه بهت بدن دیگه راضی ت نمیکنه.
حرفی که امروز باید ارومت کنه رو چند روز بعد بشنوی دیگه خاصیت نداره. همینه.
زندگی همه چیزش یا خیلی زوده یا خیلی دیره.
سرِ موقع هاش هم اونقدر کمه که خاطرات به یاد موندیمون میشه.
دلخور می شویم ...
و حتی یکبار به زبان نمیآوریم....
تغییر میکنیم،
کم میخندیم،
کوتاه حرف میزنیم،
بی توجهی میکنیم....
نمیدانند این کوتاه گفتن ها
و اخم کردن ها
نتیجهی همان نگفتن هاست!
در نتیجه سرد میشوند،
ترکمان میکنند،
فکر میکنند دوستشان نداریم...
ما میمانیم و یک عالمه دلخوری و غم...
ما میمانیم و دنیایی از سوال و تعجب
ما می مانیم ...
و احساساتی که
به مرز دیوانگی رسییده ...